آموزش های دانشگاهی، فارغ التحصیلان بیکار
در یک نگاه کلی هدف از آموزشهای دانشگاهی را میتوان ایجاد آمادگی در
افراد جهت ایفای نقشهای مختلف در جامعه عنوان کرد. اما در این میان تربیت
نیروی انسانی متخصص شاید مهمترین مقصودی است که علاوه بر جامعه دانشگاهی،
سایر افراد جامعه نیز از دانشگاه-ها انتظار دارند، که این مهم نیز از طریق
کارکرد آموزشی دانشگاه حاصل میشود. همان گونه که مطلع هستیم دانشگاهها سه
کارکرد اصلی را برعهده دارند که عبارتند از : آموزش، پژوهش و خدمات. تربیت
نیروی انسانی متخصص با هدف به کارگیری آنها در بخشهای مختلف اقتصادی،
اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، صنعت و ... و حل معظلات آن صورت میگیرد. اما با
نگاهی نه چندان موشکافانه و عمیق به جامعه و اوضاع و احوال آن عدم دستیابی
به هدف فوق را به وضوح میتوان مشاهده نمود. آنجایی که این نیروی انسانی
متخصص علاوه بر عدم توانایی در حل بسیاری از معظلات بخشهای مذکور، خود به
معظلی اساسی برای کشور تبدیل شده است.
فارغ التحصیلان بیکار شاید
آشناترین کلید واژه این روزهای نه تنها جامعه دانشگاهی، بلکه اغلب خانوادههای دارای دانشجو یا فارغ التحصیل باشد، مسئله ای که میتواند به بستر و
زمینه بروز مسائل به مراتب حادتری در جامعه نیز تبدیل گردد. در این مقاله
کوتاه قصد داریم به بررسی چراییهای عدم موفقیت نظام آموزش عالی در بعد
کلان و کنشگران آن از منظر خرد در آماده نمودن افراد جهت ایفای نقش در حوزههای یاد شده بپردازیم.
نظام آموزش عالی
در یک
نگاه کلی سیاستهای کلان نظام آموزش عالی نمایان میشود؛ آنجا که توسعه
کمّی آن در دهه اخیر موجب به وجود آمدن دانشگاههای محلی شد و به تبع آن بر
تعداد دانشجویان افزوده شد و به دلیل نبود مدرّس مجرب در این دانشگاهها از کیفیت آموزش به شدت کاسته شد. موضوع دیگر درباره سیاستهای نظام آموزش
عالی توجه بیش از حد به پژوهش در مقابل سایر کارکردهای دانشگاه مانند آموزش
و خدمات میباشد، موضوعی که همزمان با توسعه کمّی و در دهه اخیر مورد توجه
مسئولین قرار گرفت و پس از آن شاهد تمرکز بر این حوزه و اصلاح قوانین و
آیین نامهها مطابق با آن بودیم که نتیجه آن حرکت شتاب زده اعضای هیأت
علمی، پژوهشگران و دانشجویان برای تدوین مقاله و افزایش سوابق علمی –
پژوهشی شان بود که پیامد آن کاهش اهمیت جایگاه آموزش در نزد جامعه دانشگاهی
بود که در نهایت افول کیفیت آموزش در دانشگاهها را منجر گردید.
اعضای هیأت علمی
به
طور مستقل اعضای هیأت علمی را میتوان یکی دیگر از علل ضعف آموزشهای دانشگاهی و افزایش تحصیلکردههای بیکار عنوان نمود. تبیین این موضوع نیاز
به کمّی تأمل و به یادآوردی کلاسهای دانشگاهی دارد. جایی که برخی از
اساتید بدون انگیزه و تنها بخاطر پر کردن ساعات موظفی در کلاسها حضور پیدا میکنند، شاهد این مدعا نیز محتوای تدریس شده و مدت زمانی است که قبل و
بعد از تدریس برای این فعالیت مهم اختصاص میدهند، میباشد. محتوای تدریس
شده در بسیاری از کلاسها با علم روز در آن رشته تفاوتهای آشکاری داشته،
به طوری که مشاهده شده است در برخی موارد منابع درسی انتخاب شده توسط
اساتید به دو دهه قبل بر میگردد، بی توجه به تغییرات آن حوزه از علم،
نیازهای جامعه و بازار کار که دانشجو پس از فارغ-التحصیلی باید آماده ورود
به آن باشد. از سوی دیگر امروزه تأکید اغلب دانشگاههای دنیا، آموزش مبتنی
بر پژوهش بوده و اعضای هیأت علمی جدیدترین یافتههای خود و حوزه تخصصی که
در آن مشغول به پژوهش هستند را در کلاس هایشان ارائه میدهند، در صورتی که
در دانشگاههای کشورمان علاوه بر مشخص نبودن زمینه فعالیتهای علمی اعضای
هیأت علمی، در برخی موارد عنوان کلاس هایی که برای تدریس در آن حضور دارند
نیز ارتباط چندانی به حوزه فعالیتهای علمی آنها ندارد. از این رو
دانشجویان به هنگام فارغ التحصیلی و پس از گذراندن واحدهای درسی فراوان،
همچنان نیازمند کسب دانش و مهارت هایی جهت ورود به بازار کار هستند که این
نیاز توسط برخی مؤسسات آموزش آزاد برطرف میشود، که این موضوع نیز در جای
خود نیازمند تأمل است.
دانشجویان
بخشی از علت
بیکاری فارغ التحصیلان را نیز میتوان به خود این افراد و دوران دانشجویی
آنان و عملکرد تحصیلی شان نسبت داد. بی انگیزگی دانشجویان، عدم آمادگی قبل
از کلاس ، حضور صرفا فیزیکی در کلاسها و عدم پیگیری مطالب درسی بعد از
اتمام کلاس موضوعاتی است که در صورت مناسب بودن آموزشهای کلاسی، به روز
بودن منابع آموزشی و کیفیت تدریس اعضای هیأت علمی نیز میتواند منجر به
فارغ التحصیل بی کیفیت شده و به موج تحصیلکردهای بیکار بیفزاید. از این رو
توجه به کارکرد آموزشی دانشگاهها امری ضروری بوده به طوری که میزان تاثیر
هر یک از علل ذکر شده مشخص شود تا بتوان با اقدامات مقتضی در درجه اول از
سرعت رشد این پدیده در جامعه کاست و در مرتبه بعدی موجبات کنترل آن و
استفاده از این نیروی بالقوه فراهم گردد.
*پژوهشگر پژوهشکده سیاست پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت و دانشجوی دکتری مدیریت آموزش عالی دانشگاه شهید بهشتی