سخنان امام حسن عسکری(ع) درباره یک شیعه حقیقی/ مایه زشتی و بدنامی ما نباشید
در احادیثی به نقل از تحف العقول، حضرت عسکری(ع) خطاب به شیعیانش میفرماید:
* شما را سفارش میکنم به کوشش و راستگویی و اینکه امانت هر کسی را که
به شما امانتی سپرده است، به او بازگردانید چه آن شخص، نیکوکار باشد چه
تبهکار.
* برای همسایگان خود، همسایگان خوبی باشید. با آنان نماز گزارید، در
تشییع جنازههای شان حاضر شوید و مریضان آنان را عیادت و حقوق شان را ادا
کنید.
* اگر کسی از شما راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار
باشد، آن زمان مردم میگویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را
شادمان میکند.
* از خدا بترسید و تقوای الهی را پیشه خود سازید و با اعمالتان زیور و
زینت برای ما باشید و مایه زشتی و بد نامی ما نباشید. هرگونه دوستی را برای
ما جلب کنید و هر بدی را از ما دور سازید. زیرا هر خوبی که در حق ما گفته
شود، سزاوار آنیم و هر بدی که در حق ما گفته شود، شایسته آن نیستیم.
اساس عبادت و تقوا از نگاه امام عسکری(ع)/ به شرح آیت الله جوادی آملی
از وجود مبارک امام حسن عسکری(سلام الله علیه) رسیده است که «لیست
العبادة کثرة الصیام و الصلاة و إنّما العبادة کثرة التفکّر فی أمر الله»
عبادت در این نیست که انسان نمازهای زیاد بخواند، روزههای زیاد بگیرد
البته نماز واجب و نماز مستحب و نافله هم مشخص است اما بیش از آن مقدار
انسان باید وقت را صرف در معرفت بکند لذا فرمود: اساس عبادت آن تفکّر است
آن مقصدشناسی و مقصودیابی است، بحثهای توحیدی، معرفت خدا، اسمای حسنای
الهی، صفات ذاتی حق، معنای تجلّی و فعل خدا، معنای حضور خدا در کنار افعال و
مانند آن مهم است که فرمود: اساس عبادت تفکّر است و درایت. این درایت اگر
با عمل همراه باشد انسان هم راه را طی میکند هم به مقصد میرسد و هم مقصود
را به اندازه خود مشاهده میکند. بنابراین آنچه از وجود مبارک امام
عسکری(ع) به ما رسیده است تهیه کردن این سه عنصر محوری یعنی هم زاد و توشه
مسافرت هم راحله و مرکب سفر و هم تفکّر درباره مقصد و مقصود.
سفارش تقوا از یازدهمین امام همام امام حسن عسکری(ع) این است که «أورع
الناس من وقف عند الشبهة وأعبد الناس من أقام علی الفرائض وأزهد الناس من
ترک الحرام وأشد الناس اجتهاداً من ترک الذنوب»؛ پرهیزگارترین مردم کسی است
که وارد کار مُشتَبه، سخن مُشتَبه و عقاید مُشتَبه نشود؛ مطلبی که مبرهَن
نیست آن را نپذیرد تا ورع فکری داشته باشد؛ سخنی که مستدل نیست نگوید تا
ورع در گفتار و نوشتار داشته باشد و کار مشکوک نکند تا در مقام کردار و عمل
متورع باشد، فرائض الهی را انجام بدهد تا جزء عابدترین مردم عصر خود باشد،
از محرّمات بپرهیزد تا جزء زاهدترین مردم عصرش باشد و بکوشد که از گناه
نجات پیدا کند.
قدرتِ اراده بدون قدرتِ روح میسّر نیست و قدرت روح در پرتو ارتباط با
خداست، ارتباط هم یا ارتباط علمی است یا ارتباط عملی؛ اگر کسی علمش لله و
عملش لله باشد این ربط قوی است و هر چه ربط به خدای علیمِ قدیر قویتر بود
علم و قدرت انسان افزودهتر و روح قویتر میشود و از روحِ قوی ارادهی قوی
نشأت میگیرد، لذا امام حسن عسکری(سلام الله علیه) فرمود: «وأشدّ الناس
اجتهاداً من ترک الذنوب»؛ کسی که همهی گناهان را ترک کند از دیگران شدیدتر
و مقتدرتر و توانمندتر است. همهی اینها از برکات قرآن کریم است که به ما
فرمود: (وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن
کُنْتُم مُؤْمِنِینَ)؛ هم از دشمنِ بیرون اعلا بوده و بر او پیروز هستید و
هم از دشمن درون اعلا و بر او پیروز هستید: (إِن کُنْتُم مُؤْمِنِینَ).
سخن امام یازدهم درباره امام زمان(عج) / به شرح آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی
در یکی از روایات آمده که کسی از امام عسکری(ع) راجع به امام زمان(عج)
سؤال کرد. حسن بن ظریف میگوید: «اخْتَلَجَ فِی صَدْرِی مَسْأَلَتَانِ
أَرَدْتُ الْکِتَابَ فِیهِمَا إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ(ع) فَکَتَبْتُ
أَسْأَلُهُ عَنِ الْقَائِمِ(ع) إِذَا قَامَ بِمَا یَقْضِی وَ أَیْنَ
مَجْلِسُهُ الَّذِی یَقْضِی فِیهِ بَیْنَ النَّاسِ وَ أَرَدْتُ أَنْ
أَسْأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ لِحُمَّى الرِّبْعِ فَأَغْفَلْتُ خَبَرَ الْحُمَّى
فَجَاءَ الْجَوَابُ سَأَلْتَ عَنِ الْقَائِمِ فَإِذَا قَامَ قَضَى بَیْنَ
النَّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضَاءِ دَاوُدَ(ع) لَا یَسْأَلُ الْبَیِّنَةَ وَ
کُنْتَ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ لِحُمَّى الرِّبْعِ فَأُنْسِیتَ فَاکْتُبْ
فِی وَرَقَةٍ وَ عَلِّقْهُ عَلَى الْمَحْمُومِ فَإِنَّهُ یَبْرَأُ بِإِذْنِ
اللَّهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى
إِبْراهِیمَ فَعَلَّقْنَا عَلَیْهِ مَا ذَکَرَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع)
فَأَفَاقَ»
راوی میگوید، دو سؤال داشتم، سؤال اولم از حجّت بعد از خودش بود، از
امام عسکری(ع) سؤال کردم حجت شما وقتی قیام میکند به چه چیز قضاوت میکند و
مجلسی که بین مردم قضاوت میکند کجاست؟ بعد که نامه را فرستادم امام(ع)
فرمود: اما سوال کردی از حجّت بعد از من و اینکه چگونه قضاوت میکند؟ او به
علم خودش قضاوت میکند. یکی از خصوصیات زمان حضرت حجت(عج) این است که
حضرت به بیّنه و قسم اعتنایی نمیکند و به علم خودش قضاوت میکند، که در
فقه میتوان این روایت را در بحث علم قاضی مورد دقت قرار داد، که آیا
میتوان علم قاضی را حجت قرار داد یا نه؟ که اگر بگوئیم علم قاضی حجّت
نیست، یکی از ادلهاش میتواند همین روایت باشد، وقتی گفتیم از مختصات
ظهور و زمان امام زمان(ع) است، پس دیگر نباید علم قاضی قبل از ظهور حجّت
باشد.
در روایت دیگری حسن بن محمد بن صالح بزاز میگوید: «سمعت حسن بن علی
یقول» از امام عسکری(ع) شنیدم که «إِنَّ ابْنِی هُوَ الْقَائِمُ مِنْ
بَعْدِی وَ هُوَ الَّذِی یَجْرِی فِیهِ سُنَنُ الْأَنْبِیَاءِ(ع)
بِالتَّعْمِیرِ وَ الْغَیْبَةِ حَتَّى تَقْسُوَ قُلُوبٌ لِطُولِ الْأَمَدِ
وَ لَا یَثْبُتَ عَلَى الْقَوْلِ بِهِ إِلَّا مَنْ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ
جَلَّ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْه»
میدانید که امام عسکری(ع) یک فرزند بیشتر نداشته! یعنی امام زمان(ع)
برادر و خواهر ندارد. بعد امام(ع) میفرماید فرزند من کسی که حجّت بعد از
من است و سنتهای انبیاء از نظر طول عمر و از نظر غیبت، در او جریان پیدا
میکند. برای اینکه زمان غیبت خیلی طولانی میشود، قساوت قلب پیدا میشود، و
فقط آنهایی ثابت بر این قول و جزء منتظران واقعی هستند که دو جهت از طرف
خداوند متعال در او باشد؛ یکی اینکه خدا ایمان را در قلب این آدم راسخ کرده
باشد. دوم: «أیّده بروحٍ منه»؛ اعتقاد به آخرین حجت یک جنبهی اضافی هم
دارد که باید یک تأییدی از ناحیه خدا نسبت به این مؤمنینی که میخواهند
منتظر باشند واقع شده باشد.