معصومه طاهری : این
روزها در شبهای سرد زمستانی، تلویزیون برنامههای مختلفی را روی آنتن برده
تا خانوادهها در کنار هم اوقات خوبی را سپری کنند. داستانهایی که از شبکههای تلویزیونی روایت میشوند هرچند متاسفانه جای کتاب را به شدت گرفته
اند اما رقیبان خوبی برای شبکهای ماهواره ای هستند. سریالهای بلند از قدیم
الایام درمیان ایرانیان بااستقبال روبرو بوده اند؛ سریالهایی که قهرمان
آنها با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم میکند و به نوعی یک سیر تاریخی را
نیز پشت سرمی گذارد در این میان از محبوبیت بیشتری برخوردارند. شاید
معروفترین آنها که هنوز هم در خاطره جمعی ایرانیها باقی مانده سریالهایی
چون سالهای دور از خانه ( اوشین)، داستان زندگی (هانیکو) باشد که هم روایت
داستان گونه زندگی بودند و هم بیانگر اتفاقات تاریخی و شاید برای همین هم
اثرگذاری مناسبی روی مخاطبان داشته اند همین
موضوع باعث شد تا درکنار سریالهای بلند چند فصلی که قریب به ده سال است
دردنیا فراگیر شده اند، تلویزیون ایران هم در تجربیات جدید خود اقدام به
ساخت سریالهایی از آن دست کند «ستایش»،«هوش سیاه»، «پایتخت» که رکورد دار
سریالهای چند فصلی است و حتی در ژانر طنز «مرد هزار چهره» از آن جمله اند
که فصل بندی شده به جمع سریالهای طولانی پیوستند اما سریال بلند « کیمیا»
که لقب بلندترین سریال تاریخ ایران را به خود اختصاص داده است بصورت یکسره و
بدون هیچ وقفه ای قرار است روایتی تاریخ گونه با محوریت زنی به نام کیمیا
را که نماز بانوان ایران و حتی خود ایران است را به تصویر بکشد.
سریال «کیمیا» قرار است در کنار روایت
داستانی خود همانند اوشین و هانیکو دورههای مختلف تاریخی در ایران را
روایت کند، اما مهمترین ویژگی این سریال بلند و یا بهتر بگوییم بسیار بلند
ایرانی همان یکسره بودن آن است ویژگی ای که این سریال محاسن ومعایبی نیز
خواه ناخواه به دنبال دارد از جمله این
محاسن، همراه سازی بیننده با داستان و روایت است و از جمله معایب این کار
نسبت به آثار فصل بندی شده این که اگر شخصیتها یا محتوای داستان به خوبی
در سریال پرداخته نشده باشد دیگر جایی برای تغییر و اصلاح نمیماند چه
اینکه بازخوردهایی که در طول قسمتها در سریالهای فصلی از مردم به عنوان
مخاطبان اصلی مجموعهها گرفته میشود تا اندازه زیادی باعث میگردد شخصیت و
محتوای داستان پختهتر و با اشتباهات کمتری باشند و در وقفه ایجاد شده
نواقص کار بعد از شناسایی مرتفع گردند اما این یک قاعده کلی است که همیشه
وهمه جا صدق نمیکند.
«کیمیا»
فارغ از گاف هایی که در میزانسن و دکورهای صحنههای مختلف داشت که برخی
از رسانهها جسته و گریخته به آن اشاره کرده اند نقدهای دیگری هم دارد.
درباره دکور باید این نکته را متذکر شویم که ساختن سریالهای تاریخی آن هم
به سرعت برای پخش تلویزیونی کمی سخت است چراکه بسیاری از لوکیشنهای موجود
یا وسایل فعلی در دورههای زمانی دیگر وجود ندارد حتی ریخت و ظاهر کوچهها و خیابانها هم تغییر کرده است اتومبیلها عوض شده اند و ماشینهای قدیمی
را باید در دپوهای اسقاطی پیدا کنیم تا سطح شهر و خیابانها و...
جدای از این مسئله که تا حدودی گریز از آن ممکن نیست. از نظر محتوایی نیز باید گفت تاحدودی این
مجموعه به نقش مادر در خانواده آن هم خانواده بحران زده در نبود پدر
بخوبی پرداخته و از این لحاظ توانسته است مفهوم مدیریت مادرانه را به مخاطب
منتقل کند. آزیتا حاجیان ذاتا نوع رفتارها و گفتارهایش مادرانه است وی که
از بازیگران خوب و توانای عرصه سینما و تلویزیون است به خوبی از عهده
نقشی که به او محول شده برآمده است؛ هرچند
نقشهای محتوایی فیلمنامه نیز گاهی نقش مدیریت مادرانه را از وی گرفته است
مثلا طلاق آرش از کیمیا که به راحتی توسط مادر قبول میشود و بهانه این امر
هم مخالفتهای عجیب و غریب قبل از ازدواج انها توسط مادر کیمیا عنوان میشود؛ امری که با توجه به بالا بودن نرخ طلاق و تاثیرگذاری اینگونه
سریالهای خانوادگی بر مخاطبان چندان پسندیده و مقبول نیست چه آن که در
سریال هم به نوعی میبینیم هرچند آرش شیطنت هایی در زندگی اش دارد اما
قربانی توطئه خانوادگی پدر و ناخواهری خود نیز شده است. مادر کیمیا به جای
اینکه به تفتیش مادرانه برای حقیقت بپردازد تا زندگی دختر تازه ازدواج کرده
اش از هم نپاشد به راحتی حاضر میشود مهر طلاق بر پیشانی تنها دخترش بخورد
و بعد از آن هم میبینیم که کمیا همراه او به خرمشهر میرود و به آسانی
کار پیدا میکند و بدون هیچ علت عقلی و منطقی درحال تبدیل شدن به یک
کارآفرین موفق در شهرستان خود میگردد.
این
اتفاقات عجیب و غریب را که میبینیم، به نظر میرسد نویسنده فیلمنامه در
نوشتن کیمیا نیم نگاهی به ماجرای اوشین هم داشته است چه اینکه گاهی نیز کار
از دست نویسنده درمی رود و قهرمان اصلی سریال بجای کمیا شوهرش آرش میشود. اما بازیهای خوب و روان بازیگرانی چون آزیتا حاجیان و پوریا پورسرخ
تا به آنجا پیش میرود حتی حاجیان در یک گفتگوی رسانه ای از پیامهای تهدیدآمیزی که برای او آمده سخن میگوید و اظهار میدارد که برایم پیامک
داده بودند اگر نگذارید آرش به کیمیا برسد با ما طرف هستید! این یعنی
سریال شبانگاهی شبکه دو ظرفیت تاثیرگذاری را با کمک بازیهای روان
بازیگرانش دارد. دراین میان باید اعتراف کرد
که پورسرخ در«کیمیا» به خوبی درخشید و به نوعی باید گفت «کیمیا» عرصه ای
برای دوباره دیده شدن او شده است؛ چیزی که البته در بیشتر سریالهای
طولانی از این دست شاهد آن هستیم .
مجموعه تلویزیونی«کیمیا» درمعرفی خانوادههای مذهبی و انقلابی چندان قوی و موثر ظاهر نشده است، اینکه
خانواده پیمان؛ رقیب عشقی آرش و همرزم کیمیا قبل از انقلاب، این قدر
علاقه به از هم پاشیدن زندگی کیمیای جوان دارند عجیب است! اینکه مادر
پیمان همیشه و هر وقت که دوربین به پای خانه کیمیا میآید ناگهان
ظاهر میشود و یا درحال سرگوش آب دادن است توهین آمیز است! اینکه
دخترخاله پیمان با وجودی که از یک خانواده مبارز انقلابی برخاسته و خودش
هم اهل مطالعه و تحصیل کرده دانشگاهی نشان میدهد کیمیا را تشویق به طلاق
میکند جای تعجب دارد! اما باز امیدوار کننده است که شخصیت انقلابی
داستان یعنی پیمان راضی به چنین اتفاق عجیبی نمیشود و این کار او تاحدودی
این فضای لمپنیزم را بر یک خانواده فرهیحته و مذهبی و انقلابی کم میکند.
مشکل
اساسی که در«کیمیا» وجود دارد عدم حضور روحانیت و مسجد به عنوان دو عنصر
اصلی روند انقلاب اسلامی است تا جایی که درمبارزات انقلابیون جایگاهی برای
این دو مهم در این سریال وجود نداشت! هرچند در اثنای انقلاب به
خاطر کمیتههای مردمی، سازندگان سریال مجبور شدند تصاویری از مسجد را هم
در کار بگنجانند ولی این بی اعتنایی به مهمتری رکن انقلاب در«کیمیا» عجیب
بود. البته شاید نقد نوشتن درباره«کیمیا» بلندترین سریال تلویزیونی هنوز
زود باشد چراکه داستان قسمت اعظم خود را به نمایش نگذاشته است اما آنچه
گفته شد با توجه به شرایط و فضای موجود و گذشتن از دو دوره مهم انقلاب در
سریال« کیمیا»ست.
در«کیمیا»
نقش ساواکیها و حتی خارج کردن ثروتهای بیت المال توسط آنها بسیار بسیار
کمرنگ و سطحی نشان داده شد اما به تصویرکشیدن چهره خارج نشینان ضدانقلاب
همچون مشفق پدر آرش یکی از نقاط قوت آن است. رضا کیانیان توانسته تا
حدودی مظلوم نماییها و چهره بزک شده این افراد را در داخل و خارج به
نمایش بگذارد؛ چهره هایی که برای بازگشت ایران به دوران پهلوی هنوز دست و
پا میزنند و درتلاش هستند اما سعی میکنند تا ظاهری زیبا از خودشان نشان
بدهند. باید اذعان کرد با وجود همه آنچه گفته
شد پرداخت سریال«کیمیا» به موضوع دفاع مقدس و شروع جنگ انصافا بسیار
خوب از کاردرآمده است؛ پرداختی که حضور مردم در دفاع از خرمشهر با دستهای
خالی به شکلی زیبا به تصویر کشیده شده است به گونه ای مخاطب را از فضای
راکد و ساکن سریال به فضایی پرالتهاب و هیجانی وارد میکند فضایی که البته
برای بسیاری از مردم ایران ملموس بوده است به
نظر میرسد نویسنده این دوره را بهتر و منطقیتر توانسته ترسیم کند همین
موضوع باعث میشود که به روند آینده این سریال امید بیشتری ببندیم اما
هنوز «کیمیا» یک مشکل اساسی دارد و آن هم خود شخصیت اصلی داستان است باید
دید دربطن قصه سرگذشت این دختر مطلقه، که تاب یک زندگی ساده زناشویی را
ندارد چه خواهد شد و قرار است از او چه الگویی برای مخاطبان به خصوص
دختران جوان ساخته شود؟!