هیچ فرزندی در شرایط عادی حاضر نخواهد شد والدین
عزیزش را به مراکز نگهداری بسپارد. ولی همیشه زندگی به دلخواه افراد پیش
نمیرود. ممکن است شرایطی به وجود آید که شرایط جدید را پیش روی ما قرار
دهد. این اتفاقی بود که برای خانم " ر" افتاد.
او مجبور بود در سال 87 ، مشکلترین تصمیم زندگیاش
بگیرد. مادر او زنی بسیار مستقل بود که به تنهایی زندگی میکرد. ولی او از
سن 88 سالگی کم کم دچار مشکلاتی شد و شرایطش شکننده به نظر میرسید. خرید
مایحتاج روزانه و حتی بالا رفتن از پلههای خانهاش به صورت یک جدال
روزانهای برای او در آمده بود. زندگی در آن شرایط نه تنها برای او مناسب
نبود بلکه خطرناک هم بود. در این شرایط خطر سقوط، شکستگی لگن و صدمات ناشی
از آن فرد را تهدید میکند. همچنین عدم توانایی در تهیه غذای مناسب، آنها
را در شرایط بد تغذیهای قرار میدهد. کاهش توانایی در افراد با درجات
مختلفی از افسردگی همراه است که معمولا شرایط را پیچیدهتر میکند.
متاسفانه مانند بیشتر فرزندانی که والدین سالمند
دارند، در زمان رودروریی با انتقال فرد مورد علاقهشان به مرکز سالمندان،
کلمات به نظر سرد، بی روح و عجیب و حتی بیانش غیر ممکن به نظر میرسد. بعد
از چند ماه بروز سکته قلبی خفیف شرایط را برای بیان مسئله آماده کرد. او
که به شدت نگران وضعیت مادرش بود فکر میکرد مادرش این نیاز برای انتقال به
مرکز سالمندان را درک کند. او با عکس العمل شدید مادرش روبرو شد و مادرش
قاطعانه عنوان کرد که هیچ راهی برای انتقال او وجود ندارد.
آیا واقعا راهی وجود دارد که بتوان با والدین به صورت منطقی در این موارد صحبت کرد؟
افراد متخصص عقیده دارند، که سختترین تصمیمی که یک
فرزند ممکن است مجبور شود بگیرد، این است که عزیزش را به یک مرکز نگهداری
منتقل کند. اولین علت آن تصور غیر واقعی سالمندان از تواناییشان است که
اغلب تصور میکنند به تنهایی قادر به مراقبت از خود تا آخر عمرشان خواهند
بود.
برای این که این مراحل راحتتر باشد با والدینتان در
مورد آینده، برای زمانی که سنشان بیشتر میشود صحبت کنید. وقتی در سنین
پایینتر والدین با کلماتی مانند خانههای مراقبتی، مراکز نگهداری سالمندان
و ... آشنا شوند، در محاورههای بعدی از شدت ناخوشایند بودن این کلمات
کاسته میشود. متخصصین عقیده دارند با وجود این محاورهها و باز بودن راه
ارتباط موثر در این خصوص در سنین پایین بین والدین و فرزندان، از همین
ارتباط میتوان در زمان مناسب استفاده کرد.
عقیده متخصصین بر این است که فرزندان این موضوع را
مشکل خودشان قلمداد نکنند بلکه باید مشکل والدشان بدانند. با صحبت کردن
والدین باید از نگرانی شما در مورد تنها زندگی کردنشان آگاه باشند. این
رویکرد اغلب بهتر از این که بخواهیم برایشان تصمیممان را بگوییم که مثلا "چه باید بکنند یا نکنند" جواب میدهد. آنها باید در تصمیم گیری در مورد خودشان نقش داشته باشند.
مطالعات نشان داده که از هر 10 والد 9 نفر مایل
نیستند بار مسئولیتشان را بر عهده فرزندشان بگذارند. این گفتگوی ساده و رو
راست در خصوص نگرانی واقعی شما معمولا پاسخ خوبی میدهد.
برخورد با والدین سرسخت
روانشناسان شرایط سختی که روردرروی فرزندان، برای
سپردن عزیزشان به مراکز نگهداری سالمندان را کاملا درک میکنند. به هر حال
روش معجزه آسایی برای راضی کردن عزیزشان به جابجایی وجود ندارد، ولی حداقل
میتوانند از آنها بخواهند که به این گونه مراکز سر بزنند. این کار تنش را
به مقدار زیادی کاهش میدهد.
تیم مراقبتی تشکیل دهید
واقعیت این است که مراقبت از سالمند نیاز به یک تعهد
خانوادگی دارد که تمام فرزندان و افراد درجه یک خانواده را درگیر میکند.
بهتر است قبل از حضور فرد سالمند جلسهای با تمامی اعضای درگیر داشته
باشید. در این جلسه لازم است تمامی جوانب مورد بررسی قرار گیرد از جمله
مسائل مالی.
البته به نظر متخصصین در هر حال باید یک نفر مسئولیت اصلی فرد را بر عهده بگیرد و در مواقع لزوم تصمیم آخر را در خصوص او اتخاذ کند.
با وجود این که حتی انتقال سالمندی که دوستش دارید،
ممکن است به راحتی و با توافق او صورت گیرد با این وجود احساس گناه در
فرزندان فرد سالمند در هر حال مشاهده میشود. این تصمیم اغلب موارد با
بهبود کیفیت زندگی سالمند منجر به بهبود وضعیت او خواهد شد. متاسفانه وجود
پیش زمینههای ذهنی منفی قبلی، نگرش واقع بینانه و منطقی در این خصوص را
خدشه دار میکند. کم نیستند، فرزندانی که به علت عدم توانایی در تصمیم گیری
در این شرایط سخت منجر به خسران زندگی شخصی و صدمات جبران ناپذیر به
عزیزشان شدهاند. شرایطی که نه والد و نه فرزند راضی به آن نبوده است.